پیچک (خوشه های شعر و غزل )

پیچک (خوشه های شعر و غزل )

شعر و ادب پارسی
پیچک (خوشه های شعر و غزل )

پیچک (خوشه های شعر و غزل )

شعر و ادب پارسی

یک پلک سرمه ریخت که بیدل کند مرا(غلامرضا بروسان)

یک پلک سرمه ریخت که بیدل کند مرا
گیسو قصیده کرد که خاقانی‌ام کند

دستم چقدر مانده به گلهای دامنت؟
دستم چقدر مانده خراسانی‌ام کند؟

می ترسم آن که خانه به دوش همیشگی!
گلشهرِ گونه‌های تو افغانی‌ام کند

در چترهای بسته هوا آفتابی است
بگذار چتر باز تو بارانی‌ام کند

چون بادهای آخر پاییز خسته ام
ای کاش دکمه های تو زندانی ام کند

این اشک ها به کشف نمک ختم می شوند
این گریه می رود که چراغانی‌ام کند

 


غلامرضا بروسانhttp://ehsanghadimi.blogfa.com/9009.aspx