پیچک (خوشه های شعر و غزل )

پیچک (خوشه های شعر و غزل )

شعر و ادب پارسی
پیچک (خوشه های شعر و غزل )

پیچک (خوشه های شعر و غزل )

شعر و ادب پارسی

ماندم به خماری که شراب تو بجوشد (حسین منزوی)

 

 


ماندم به خماری که شراب تو بجوشد
 پس مست شود در خم و از خود بخروشد

 آنگه دو سه پیمانه از آن می که تو داری
 با من به بهایی که تو دانی بفروشد

مستم نتوانست کند غیر تو بگذار
 صد باده به جوش اید و صد بار بکوشد

 وقتی که تو باشی خم و خمخانه تهی نیست
 بایست دعا کرد که سرچشمه نخوشد

مستی نبود غایت تأثیر تو باید
 دیوانه شود هر که شراب تو بنوشید

 مستوری و مست تو به یک جامه نگنجد
عریان شود از خویش تو را هر که بپوشد

خاموش پر از نعره ی مستانه ی من ! کو
 از جنس تو گوشی که سروش تو نیوشد ؟

تو ماده ی آماده دوشیدنی اما
 کو شیردلی تا که شراب از تو بدوشد ؟

 

حسین منزوی

http://arashepeyman.blogfa.com/8611.aspx