پیچک (خوشه های شعر و غزل )

پیچک (خوشه های شعر و غزل )

شعر و ادب پارسی
پیچک (خوشه های شعر و غزل )

پیچک (خوشه های شعر و غزل )

شعر و ادب پارسی

نیمی از سنگها،صخره ها،کوهستان را (بیژن نجدی)


نیمی از سنگها،صخره ها،کوهستان را
گذاشته ام
با دره هایش،پیاله های شیر
به خاطر پسرم
نیم دگر کوهستان،وقف باران است.
دریایی آبی و آرام را
با فانوس روشن دریایی
می بخشم به همسرم.
شب های دریا را
بی آرام،بی آبی
با دلشوره ی فانوس دریایی
به دوستان دور دوران سربازی
که حالا پیر شده اند.
رودخانه که می گذرد زیر پل
مال تو
دختر پوست کشیده من بر استخوان بلور
که آب
پیراهنت شود تمام تابستان.
هر مزرعه و درخت
کشتزار و علف را
به کویر بدهید،ششدانگ
به دانه های شن،زیر آفتاب
از صدای سه تار من
سبز سبز پاره های موسیقی
که ریخته ام در شیشه های گلاب و گذاشته ام
روی رف
یک سهم به مثنوی مولانا
دو سهم به "نی" بدهید
و می بخشم به پرندگان
رنگها،کاشی ها،گنبدها
به یوزپلنگانی که با من دویده اند
غار و قندیل های آهک و تنهایی
و بوی باغچه را
به فصل هایی که می آیند
بعد از من...


بیژن نجدی

کسی میداند شماره شناسنامه گندم چیست؟(بیژن نجدی)

کسی میداند
شماره شناسنامه گندم چیست؟

کدامین شنبه
آن اولین بهار را زایید ؟

یک تقویم بی پاییز را
کسی میداند از کجا باید بخرم؟

هیچ کس باور نمیکند که من پسر عموی سپیدارم
باور نمی کنند

که از موهایم صدای کمانچه میریزد
کسی میداند؟

گروه خون جمعه ای که افتاده روی پل امروز
پل حالا
پل همین لحظه
o منفی ست؟
B  یا A  ؟

   AB ؟

  

بیژن نجدی