پیچک (خوشه های شعر و غزل )

پیچک (خوشه های شعر و غزل )

شعر و ادب پارسی
پیچک (خوشه های شعر و غزل )

پیچک (خوشه های شعر و غزل )

شعر و ادب پارسی

چوپان در راه است نیلبک منتظر وغمزه­ ی یار تمام (امیر سلیمی)


« چوپان در راه است »

نیلبک منتظر و
غمزه­ ی یار تمام.
یک دشت سکوت و
دل خسته ی من.
چشمهایم پر اشک
نیم نگاهم پی تو
می چرد سبزی دشت
شاید بازآیی

شاید خوابهایم همه تعبیر شوند
شاید.
خواب دیدم
برگهایت را باد
یک به یک کنده به ناز
تنت از جنس بلور

می درخشید در آغوش نسیم
و من وامانده
در حسرت یک بوسه ی عشق.
خواب دیدم
که دهاتی شده ای
پشت پرچین

وسط دشت شقایق
دامنت می رقصید
و نمی ترسیدی
که دلت خیس شود با قطرات باران
و نمی پرسیدی
که چرا شبنم اشک خیس باران نیست

و نمی خواستی
گربه ی همسایه سنگباران گردد
 فراموش نکردی به گل باغچه ات آب دهی.
خواب دیدم
پدرت نجار است
عکس تو را
پشت دیوار دلم قاب نمود.
خواب دیدم
مادرت خیاط است

مژه هایت سوزن
که بدوزد دل سوخته ام را با آن.
خواب دیدم
که نقاش جهان
سرفرصت
نقش زیبایی زد

به دل سنگ کبود چشمم.
چشمهایت واکن
تا ببینی که چسان
پشت پلکت
رو به باران
رختخوابم پهن است؛
خواب تو را می بینم.


امیر سلیمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.