پیچک (خوشه های شعر و غزل )

پیچک (خوشه های شعر و غزل )

شعر و ادب پارسی
پیچک (خوشه های شعر و غزل )

پیچک (خوشه های شعر و غزل )

شعر و ادب پارسی

درکفّه یِ دو دستم ، امشب دو جام بگذار(محمّد قهرمان)


درکفّه یِ دو دستم ، امشب دو جام بگذار
ای ساقی ِسبکدست ، سنگِ تمام بگذار!

 سخت است نازکان را ، ازیکدگر جدایی
مینایِ شیشه دل را ، نزدیکِ جام بگذار

برسفره ای که آمد ، باخون ِدل فراهم
نان ِحلال داریم ، آبِ حرام بگذار

همراه با بطِ می ، چرخی بزن چوطاووس
چشم مرا زحیرت ، محوِ خرام بگذار

باخون ِدل ازین بیش ، نتوان مدارکردن
ما را چو شیشه یِ می ، مستِ مدام بگذار

جان ازتو و دل ازتو ، آخر چه سان بگویم
ازمن کدام بستان ، بامن کدام بگذار

گرمحتسب درآید ، وحشی صفت به در زن
ما خون گرفتگان را ، چون صیدِ رام بگذار

ای مرغِ جسته از بند ، پرواز برتو خوش باد
ما پرشکستگان را ، درکنج ِدام بگذار

روزی که پا نهادیم ، دراین جهان به ناکام
گفتیم با دل ِخویش ، پروای ِکام بگذار

ای پیر ، در جوانی ، با عشق می زدی جوش
اکنون که بایدت رفت ، سودای ِخام بگذار

یا پیروِ جنون باش ، یا راهِ عقلْ سرکن
درهر رهی که تقدیررفته ست ، گام بگذار

عنقاصفت ز مردم ، درقافْ گوشه ای گیر
در عین ِبی نشانی ، از خویشْ نام بگذار

فرزندِ عصر ِخود باش ، فریادِ زندگی شو
خون در رگِ سخن کن ، جان درکلام بگذار

 محمّد قهرمان 1370/4/13

ازمجموعه یِ حاصل ِعمر

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.