پیچک (خوشه های شعر و غزل )

پیچک (خوشه های شعر و غزل )

شعر و ادب پارسی
پیچک (خوشه های شعر و غزل )

پیچک (خوشه های شعر و غزل )

شعر و ادب پارسی

یه آشنا با لهجه ملیحش(حمید هنر جو)

 

یه آشنا با لهجه ملیحش
منو صدا می زنه تا ضریحش

تو صحن پاک و فوج یاکریمش
هزار هزار دل یتیم ، مقیمش

بازم داره دریا تلاطم می شه
دلم تو سیل جمعیت گم می شه
 
آهای آهای ! کبوترای گنبد
شما بگین ، خودش منو صدا زد ؟

اینجا بوی غریبی گل می آد
بوی رضا ، بوی توسل می آد

اینجا فرشته ها یه حسی دارن
سر روی شونه های هم می ذارن

بس که ستاره تو حرم می باره
آیینه هم روشنی کم می آره

من اینجا عاشقی رو یاد گرفتم
نشونی از امام جواد گرفتم

شب که می شه ، یه آسمون ستاره
تسبیح عاشقا می شه دوباره

عاشقا که ماهو طواف می کنن
دیوای روسیاه غلاف می کنن

نسیم مهرش ، انتها نداره
کوچه بی نسیم ، صفا نداره

رو زخم عاشقاش که دس می کشه
دنیا تو روشنی نفس می کشه

بذار بگم راز شقایق اینه
آی آدما! دنیای عاشق اینه

این که شقایق ، دل پرخون داره
داغ مسافر خراسون داره ...

الهی زائر چشات شه این دل
اگه قبول کنی ، فدات شه این دل

هرکی دلش با تو باشه یه چیکه
تو آینه کاری حرم ، شریکه

مشهد تو یه آسمون حضوره
تبسم خدا تو قاب نوره

شمیم توس و عطر قائناته
مشهد تو سینه کائناته

با دست خالی اومدم ، کرم کن!
دل منو کبوتر حرم کن !

خدا می دونه برهوته شعرم
پر از خجالت سکوته شعرم ...

 

 حمید هنر جو

http://yadolahy.persianblog.ir/page/ho1

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.