-
آنکه هلاک من هَمی، خواهد و من سلامتش (سعدی)
دوشنبه 2 اردیبهشت 1398 09:20
آنکه هلاک من هَمی، خواهد و من سلامتش هر چه کند زِ شاهدی، کَس نکند ملامتش میوه نمی دهد به کَس، باغ تَفَرُّج است و بَس جز به نظر نمی رسد، سیب درختِ قامتش داروی دِل نمی کنم، کان که مریض عشق شد هیچ دوا نیاورد، باز به استقامتش هر که فدا نمی کند، دنیی و دین و مال و سَر گو غم نیکوان مَخور، تا نخوری ندامتش جنگ نمی کنم اگر،...
-
کی از همین روزای گم شده(اهورا ایمان)
دوشنبه 2 اردیبهشت 1398 09:19
یکی از همین روزای گم شده یکی از همین روزای بی نشون تو همین ثانیه های در بدر تو همین دقیقه های نیمه جون تو میای میای به دادم میرسی تو میای که گریه خوابم نکنه شب خستگی به روزم نرسه صبح آینه جوابم نکنـــــه تو همین شبای بی تو بی سحر تو میای ستاره در بدر نشه تو میای آینه آروم بگیره شب عاشقا با گریه سر نشه تو که بودنت امید...
-
با خود شبی به سیر و سفر رفتم(حمید مصدق)
دوشنبه 2 اردیبهشت 1398 09:17
با خود شبی به سیر و سفر رفتم با سایه ام به گشت و گذر رفتم با سایه گفتگوی من آن شب ادامه داشت شب، - با پیاله های پیاپی، پایان نمی گرفت . هر جام، - جام خاطره ای بود . در دل هزار پرسش و - بر لب سکوت تلخ . رفتم رود را به تماشا - که او نشست . با اولین ستاره شب آغاز گشته بود . با اولین پیاله، شب ما. شب، شهر خفته را، خاموش...
-
گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی؟(جامی)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 18:09
گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی؟ من عاشق توام تو بگو یار کیستی؟ بستی میان ز کینه کشیدی ز غمزه تیغ جانم فدات در پی آزار کیستی؟ دارم دلی ز هجر تو هر دم فکارتر تا خود تو مرهم دل افکار کیستی؟ هر شب من و خیال تو و کنج محنتی تا با که ای و مونس و غمخوار کیستی؟ من با غم تو یار به عهد و وفای خویش ای بی وفا تو یار و وفادار کیستی؟...
-
گفتی که به احترام دل باران باش(مریم حیدر زاده)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 18:03
گفتی که به احترام دل باران باش باران شدم و به روی گل باریدم گفتی که ببوس روی نیلوفر را از عشق تو گونه های او بوسیدم گفتی که ستاره شو ، دلی روشن کن من هم چو گل ستاره ها تابیدم گفتی که برای باغ دل پیچک باش بر یاسمن نگاه تو پیچیدم گفتی که برای لحظه ای دریا شو دریا شدم و تو را به ساحل دیدم گفتی که بیا و لحظه ای مجنون باش...
-
عقرب زلف کجت با قمر قرینه (ناصر الدین شاه)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 18:02
عقرب زلف کجت با قمر قرینه تا قمر درعقربه کار ما چنینه { کیه کیه در میزنه من دلم میلرزه درو با لنگر میزنه من دلم میلرزه ای پری بیا در کنار ما جان خسته را مرنجان { از برم مرو ، خصم جان مشو ، تا فدای تو کنم جان } نرگس مست تـو و بخت من خرابه بخت من از تو و چشم تو از شرابه کیه کیه در میزنه من دلم می لرزه درو با لنگر می...
-
دیدن روی تو ظلم است و ندیدن مشکل است(صائب تبریزی)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 17:59
دیدن روی تو ظلم است و ندیدن مشکل است چیدن این گل گناه است و نچیدن مشکل است هر چه جز معشوق باشد پردهٔ بیگانگی است بوی یوسف را ز پیراهن شنیدن مشکل است غنچه را باد صبا از پوست میآرد برون بینسیم شوق، پیراهن دریدن مشکل است ماتم فرهاد کوه بیستون را سرمه داد بی همآوازی نفس از دل کشیدن مشکل است هر سر موی ترا با زندگی...
-
به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد( فاضل نظری)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 17:55
به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد لب تو میوه ی ممنوع ولی لب هایم هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد هر کسی در دل من جای خودش را دارد جانشین تو در این سینه خداوند نشد خواستند از تو بگویند شبی شاعرها عاقبت با قلم شرم...
-
دنگ …،دنگ… ساعت گیج زمان در شب عمر(سهراب سپهری)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 17:52
دنگ …،دنگ… ساعت گیج زمان در شب عمر می زند پی در پی زنگ. زهر این فکر که این دم گذر است می شود نقش به دیوار رگ هستی من. لحظه ام پر شده از لذت یا به زنگار غمی آلوده است. لیک چون باید این دم گذرد، پس اگر می گریم گریه ام بی ثمر است. و اگر می خندم خنده ام بیهوده است دنگ … دنگ… لحظه ها می گذرد. آنچه بگذشت نمی آید باز. قصه ای...
-
من از برق نگاهت می گریزم(فریبا شش بلوکی)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 17:49
گریز من از برق نگاهت می گریزم من از موی سیاهت می گریزم برای آنکه اشکت را نبینم همین حالا ز آهت می گریزم برای آنکه نفرینم نگویی ز بغض و ناله هایت می گریزم برای آن که خورشیدم بمانی من از شکل چو ماهت می گریزم برایم نامه دادی من چه گویم؟ که از آن نامه هایت می گریزم نوشتی عشق بازاری ندارد من از طرز نگاهت می گریزم نوشتی...
-
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست(حافظ)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 17:47
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست مست از می و میخواران از نرگس مستش مست در نعل سمند او شکل مه نو پیدا وز قد بلند او بالای صنوبر پست آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست شمع دل دمسازم بنشست چو او برخاست و افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست گر غالیه خوش بو شد در گیسوی او پیچید...
-
نه آدم است اگر آدمی خطا نکند(علیرضا قزوه)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 17:38
حکایت نه آدم است اگر آدمی خطا نکند وفا کنیم مگر عمر ما وفا نکند خدا کند که خدای من آن خدا باشد مباد دل به خدایان دهم... خدا نکند فریب شعبده بازان خنده را نخورید کسی به گریه این قوم اعتنا نکند بگو به صوفی ملحد که شاهدی بس کن برو به شیخ بگو بعد از این ریا نکند به پیشگاه خدا گرچه قرب او کم نیست بگو برای خدا بیش از این...
-
لبانت به ظرافت شعر (احمد شاملو)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 17:35
لبانت به ظرافت شعر شهوانی ترین بوسه ها را به شرمی چنان مبدل می کند که جاندار غار نشین از آن سود می جوید تا به صورت انسان دراید و گونه هایت با دو شیار مّورب که غرور ترا هدایت می کنند و سرنوشت مرا که شب را تحمل کرده ام بی آن که به انتظار صبح مسلح بوده باشم، و بکارتی سر بلند را از روسپیخانه های داد و ستد سر به مهر باز...
-
محبوب من ! بعد از تو گیجم بی قرارم (حسین منزوی)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 17:31
محبوب من ! بعد از تو گیجم بی قرارم خالی ام منگم بردار بستی از چه خواهد شد چه خواهم کرد آونگم سازی غریبم من که در هر پرده ام هر زخمه بنوازد لحن همایون تو می اید برون از ضرب و آهنگم تو جرأت رو کردن خود را به من بخشیده ای ورنه ایینه ای پنهان درون خویشتن از وحشت سنگم صلح است عشق اما اگر پای تو روزی در میان باشد با چنگ و...
-
بی روی دوست، دوش شب ما (پروین اعتصامی)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 17:28
بی روی دوست، دوش شب ما سحر نداشت سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت مهر بلند، چهره ز خاور نمی نمود ماه از حصار چرخ، سر باختر نداشت آمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت دانی که نوشداروی سهراب کی رسید آنگه که او ز کالبدی بیشتر نداشت دی، بلبلی گلی ز قفس دید و جانفشاند بار دگر امید رهائی مگر...
-
مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست(حافظ)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 17:26
مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست می بده تا دهمت آگهی از سر قضا که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست کمر کوه کم است از کمر مور این جا ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست بجز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد زیر این...
-
آن غنچه که نشکفت به حسرت دل ما بود(فرخی یزدی)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 17:24
آن غنچه که نشکفت به حسرت دل ما بود و آن عقده که نگشود زغم، مشکل ما بود مجنون که به دیوانه گری شهره ی شهر است در دشت جنون همسفر عاقل ما بود گر دامن گل رنگ نبود از اثر خون معلوم نمی شد که دل قاتل ما بود سر سبز نگردید هر آن دانه که کشتیم پا بسته آفت زدگی حاصل ما بود دردانه مه بود و جگر گوشه ی خورشید این شمع شب افروز که...
-
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید (مولوی)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 17:23
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید معشوق همین جاست بیایید بیایید معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار در بادیه سرگشته شما در چه هوایید گر صورت بیصورت معشوق ببینید هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید ده بار از آن راه بدان خانه برفتید یک بار از این خانه بر این بام برآیید آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید از خواجه آن خانه نشانی...
-
پرنده گفت یا گل گفت (محمد علی بهمنی)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 17:19
پرنده گفت یا گل گفت؟ خواب بودیم و هیچکی صدایی نشنفت بهار بهار ...صدا همون صدا بود صدای شاخه ها و ریشه ها بود بهار بهار چه اسم آشنایی صدات میاد اما خودت کجایی؟ وا بکنیم پنجره ها رو یا نه؟ تازه کنیم خاطره ها رو یا نه؟ بهار اومد لباس نو تنم کرد تازه تر از فصل شکفتنم کرد بهار اومد با یه بغل جوونه عیدو آوورد از تو کوچه تو...
-
تا دستها کمر نکنی بر میان دوست (سعدی)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 17:17
تا دستها کمر نکنی بر میان دوست بوسی به کام دل ندهی بر دهان دوست دانی حیات کشته شمشیر عشق چیست سیبی گزیدن از رخ چون بوستان دوست بر ماجرای خسرو و شیرین قلم کشید شوری که در میان منست و میان دوست خصمی که تیر کافرش اندر غزا نکشت خونش بریخت ابروی همچون کمان دوست دل رفت و دیده خون شد و جان ضعیف ماند وان هم برای آن که کنم...
-
غم میون دو تا چشمون (مهدی اخوان لنگرودی)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 17:13
غم میون دوتا چشمون قشنگت لونه کرده شب تو موهای سیاهت خونه کرده دوتا چشمون سیاهت مثل شبهای منه سیاهی های دو چشمت مثل غم های منه وقتی بغض از مژه هام پایین میاد بارون میشه سیل غم آبادیمو ویرونه کرده وقتی با من میمونی تنهاییمو باد میبره دوتا چشمام بارون شبونه کرده بهار از دست های من پر زد و رفت گل یخ توی دلم جوونه کرده تو...
-
تو یه تاک قد کشیده (مسعود هوشمند)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 17:07
تو یه تاکِ قد کشیده پا گرفتی روی سینم واسه پا گرفتنِ تو عمریه که من زمینم رازِ قد کشیدنت رو عمریه دارم می بینم داری می رسی به خورشید ولی من بازم همینم می زنن چوب زیرِ ساقت واسه لحظه های رستن ریختنِ آب زیرِ پاهات هی منو شستن و شستن توی سرما و تو گرما واسه تو نجاتم عمری تو هجومِ بادِ وحشی سپرِ بلاتم عمری آدما هجوم آوردن...
-
این بوی روح پرور از آن خوی دلبرست(سعدی)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 17:04
این بوی روح پرور از آن خوی دلبرست وین آب زندگانی از آن حوض کوثرست ای باد بوستان مگرت نافه در میان وی مرغ آشنا مگرت نامه در پرست بوی بهشت میگذرد یا نسیم دوست یا کاروان صبح که گیتی منورست این قاصد از کدام زمینست مشک بوی وین نامه در چه داشت که عنوان معطرست بر راه باد عود در آتش نهادهاند یا خود در آن زمین که تویی خاک...
-
قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود(حافظ)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 17:01
قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود ورنه هیچ از دل بی رحم تو تقصیر نبود من دیوانه چو زلف تو رها می کردم هیچ لایقترم از حلقه ی زنجیر نبود ... یا رب این آینه حسن چه جوهر دارد که در او آه مرا قوت تاثیر نبود سر ز حسرت به در میکده ها بر کردم چون شناسای تو در صومعه یک پیر نبود نازنین تر ز قدت در چمن ناز نرست خوش تر از نقش...
-
خلوتی می خواهم قلمی از گل یاس(فریبا شش بلوکی)
شنبه 31 فروردین 1398 15:55
زنده به گور * خلوتی می خواهم قلمی از گل یاس دفتری جنس بلور بنویسم از عشق بسرایم از نور روی خط های نسیم دو قدم راه روم بکشم شکل تورا و به دستت انگور یادم افتاد شبی رفته بودیم ته باغ تو به من می گفتی بنویس چشم شیطان شده کور من نوشتم برکاج که پرم از تو و عشق دوستت خواهم داشت تا سراشیبی گور تو به من خندیدی و به اینده در...
-
با هم بیاین دعا کنیم خدامونو صدا کنیم (مسعود فرد منش)
شنبه 31 فروردین 1398 15:54
با هم بیاین دعا کنیم خدامونو صدا کنیم که آسمون بباره فراوونی بیاره ازش بخوایم برامون سنگ تموم بذاره * راهها ی بسته وا شه هیچکی غریب نباشه صورت و شکل هیچکس مردم فریب نباشه ** شفا بده مریضو خط بزنه ستیزو رو هیچ دیوار و بومی نخونه جغد شومی *** خودش می دونه داره هر کسی آرزویی این باشه آرزومون نریزه آبرویی **** دعا کنیم...
-
جز جفا با اهل دانش مر فلک را کار نیست(ناصر خسرو)
شنبه 31 فروردین 1398 15:52
جز جفا با اهل دانش مر فلک را کار نیست زانکه دانا را سوی نادان بسی مقدار نیست بد به سوی بد گراید نیک با نیک آرمد این مر آن را جفت نی و آن مر این را یار نیست مرد دانا بدرشید و چرخ نادان بد کنش نزد یکدیگر هگرز این هر دو را بازار نیست نیک را بد دارد و بد را نکو از بهر آنک بر ستارهٔ سعدو نحس اندر فلک مسمار نیست نیست هشیار...
-
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم (سعدی)
شنبه 31 فروردین 1398 15:49
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم به طاقتی که ندارم کدام بار کشم نه قوتی که توانم کناره جستن از او نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم نه دست صبر که در آستین عقل برم نه پای عقل که در دامن قرار کشم ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم چو میتوان به صبوری کشید جور عدو چرا صبور نباشم که جور یار کشم...
-
ره میخانه و مسجد کدام است (عطار )
شنبه 31 فروردین 1398 15:46
ره میخانه و مسجد کدام است که هر دو بر من مسکین حرام است نه در مسجد گذارندم که رند است نه در میخانه کین خمار خام است میان مسجد و میخانه راهی است بجوئید ای عزیزان کین کدام است به میخانه امامی مست خفته است نمیدانم که آن بت را چه نام است مرا کعبه خرابات است امروز حریفم قاضی و ساقی امام است برو عطار کو خود میشناسد که...
-
عزم آن دارم که امشب نیم مست(عطار)
شنبه 31 فروردین 1398 15:44
عزم آن دارم که امشب نیم مست پایکوبان٬ کوزه ی دُردی به دست سر به بازار قلندر بر نهم پس به یک ساعت ببازم هر چه هست تا کی از تزویر باشم خودنمای تا کی از پندار باشم خودپرست پرده ی پندار می باید درید توبه ی زهّاد می باید شکست وقت آن آمد که دستی بر زنم چند خواهم بودن آخر پای بست ساقیا درده شرابی دلگشای هین که دل برخاست٬ غم...