به پیشگاه خداوند بنده ای بردند
که نامه ی عمل وی سیاه و درهم بود
بگفت: از چه ز ابلیس پیروی کردی؟
بگفت پیروی او ز عهد آدم بود
بگفت: از جه نهادی به راه دزدی پای
بگفت خرج فزون و، درآمدم کم بود
بگفت: در پی زن های هرزه افتادی
بگفت بهر فقیر ازدواج چون سم بود
بگفت: سد هوس را به جهد بشکستی؟
بگفت آه ازین سد، که سخت محکم بود
بگفت: بهر چه آنقدر باده می خوردی
بگفت باده ی گلگون علاج هر غم بود
بگفت: سخت هواداری ازبدان کردی
بگفت رونق کار بدان مسلم بود
بگفت: به که تو را در جهنم اندازم
بگفت زندگیم بدتر از جهنم بود
ابوالقاسم حالت